علاقهمندي ها
هما بانو
97/7/7

*جهادي
عجب حكايتي است اين غربت كه قامت موج را ميشكند!!! رنگ بر روي گل سرخ نمانده و نور چشم ستاره را خاموش كرده است ...اين روزها قلبم از تپش فرو افتاده و نفس درون سينه ام غريبي ميكند گويا عزم سفر كرده از من ميخواهد از اسارت خويش رهايش سازم اما نميداند من مشتاق تر از اويم به اين سفر ليك نميدانم چرا احتضارم اينقدرطولاني شده است !!!
*جهادي
تو از من صبر ميخواهي اما ميداني كه نميتوانم ..... من ياراي مهار اسب سركش اشك در پشت سد پلكهايم را ندارم ...درون سينه ام آتشي پنهان است كه سنگ را آب ميكند چه رسد به دل... در اين روزهاي غريب تو مرا به خاموشي ميخواني اما من نميخواهم از اين حال غريب جدا شوم/ تو ميخواهي داروي تلخ صبر را جرعه جرعه سر بكشم اما از دل من غرق در درياي بي خبر هستي
مرصاد
سلام @خواهر جهادى، انشاءالله كه خير باشه :(
*جهادي
سلام ...ان شاالله
+
يک درس ساده که امروز گرفتم: با مادرم داشتيم بيرون مي رفتيم. توي کوچه يکي با گاري داشت داد مي زد: يخپال کهنه... بخاري کهنه... کمد کهنه و ... ، مادرم با خنده بهش گفت: حالا يکي پخچال کهنه داشته باشه مي توني با اين گاري ببري؟؟؟ مرده نفسي تازه کرد و گفت: اگه يکي مثل من مجبور باشه مي تونه ببره... ديروز دو تا پخچال را با همين گاري بردم...

ذره بين زنده
94/6/21

راست گفت... به اين فکر مي کردم که چقدر از نتونستنهاي ما ناشي از نخواستنه و حس نکردن نياز و احتياج... امروز درس خوبي گرفتم...
بله اگه مجبور باشه حتماً مي تونه... خرجا سنگين شده... دلم واسه مرداي خانواده هاي ندار مي سوزه... هر چه قدر هم که کار کنن آخرش هشتشون گرو نهشونه... خدا کمکشون کنه... بهشون توانايي بده
3 فرد دیگر
20 فرد دیگر
+
آقا بيا و ثانيه ها را قرار ده... يک قطره گل براي شروع بهار ده... خاموشي چراغ فرج را علاج کن... آقا؛ کليد برق جهان را فشار ده !

حرف امروز من
94/6/21
4 فرد دیگر
19 فرد دیگر
+
راه به تو دور و بي نهايت شده است/
اين فاصله مايه خجالت شده است/
انگار که خواندن دعاي فرجت/
در وقت سحر ز روي عادت شده است /

* نهانخانه جان*
93/3/21
+
*انا لله و انا اليه راجعون* با کمال تاسف و تآثر باطلاع کاربران محترم ميرساند که آقاي الياس پاکدل(همسايه خورشيد) دارفاني را وداع نگفته .و به ديار حق نشتافتند .لذا از عموم دوستان و آشناياني که ايشان را ميشناختند استدعا داريم که براي هدايت ايشان دعاي خير و فاتحه اي نثار کنند

ستاره ي خاموش
93/6/9
+
تمام كوفه غمگين است
هواي چشم ها ابري ست
يتيمان چشم در راهند
كسي در كوچه پيدا نيست
هواي چشم ها ابري ست
تمام شهر غمگين است
غم تنهايي مردم
براي كوفه سنگين است
كسي با گريه مي گويد:
«چرا آخر نمي آيد
بگو، مادر! كجا رفته
پدر ديگر نمي آيد
يتيمي كنج تاريكي
نشسته اشك مي ريزد
علي خوابيده در بستر
و ديگر بر نمي خيزد»

2-سما
93/1/8

+
مادربزرگ
وقتي اومد
خسته بود
چار قدش و
دور سرش
بسته بود
صداي كفشش كه اومد
دويدم
دور گُلاي دامنش
پريدم
بوسه زدم روي لُپاش
تموم شدن خستگي هاش
2-سما
93/1/8

1 فرد دیگر
26 فرد دیگر
+
به نام آفريننده ي عشق
امشب خورشيــد کنار مـاه ديدنـي است
يا علي گفتن از زبان زهرا شنيدني است
سفره ي عـــشق پهن شده روي زمين
طعم عشق با اين پيوند چشيدني است
اظهر

هم نفس 1378
92/7/17
عجب ! مگر چنين آفريده اي هم داريم ؟ يادتان نرود که خيلي ها مي گويند عشق مرادشان خداست ! حالا پيدا کنيد پرتقال فروش را ! يعني آفريده را ! و آفريننده را ! البته خدا خودش را آفريد ! ولي مقصود عشق گويان اين نيست !